جدول جو
جدول جو

معنی اسف انگیز - جستجوی لغت در جدول جو

اسف انگیز
اسف آور، اسف بار، آنچه باعث اندوه و افسوس می شود، دردناک
تصویری از اسف انگیز
تصویر اسف انگیز
فرهنگ فارسی عمید
اسف انگیز
دریغ انگیز اسف انگیزنده باعث تاء سف و افسوس
تصویری از اسف انگیز
تصویر اسف انگیز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسب انگیز
تصویر اسب انگیز
برانگیزانندۀ اسب، آنکه اسب را به حرکت وا می دارد،
وسیله ای فلزی که هنگام سواری بر پاشنۀ چکمه می بندند و به پهلوی اسب می زنند تا تندتر حرکت کند، مهمیز، مخیز، مهماز
فرهنگ فارسی عمید
(فَ)
رجوع به اسب انگیز شود
لغت نامه دهخدا
(شَ / شُو)
اسب انگیزنده. آنکه اسب را به انگیز درآورد. (سروری).
لغت نامه دهخدا
(اَ شا)
تأسف آور. که تأسف آورد. که دریغ و درد آورد. که اندوه و حسرت آورد. رجوع به تأسف و ترکیبات آن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاسف انگیز
تصویر تاسف انگیز
دریغ انگیز تاسف آور
فرهنگ لغت هوشیار
اسب انگیزنده آنکه اسب را بر انگیزد، مهمیز آهنی که بر پاشنه کفش سوار باشد و هنگام سواری بر پهلوی اسب زند تا اسب تیزتر رود
فرهنگ لغت هوشیار
اسب انگیزنده آنکه اسب را بر انگیزد، مهمیز آهنی که بر پاشنه کفش سوار باشد و هنگام سواری بر پهلوی اسب زند تا اسب تیزتر رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسب انگیز
تصویر اسب انگیز
((اَ اَ))
آن که اسب را برانگیزد، اسب انگیزنده، مهمیز
فرهنگ فارسی معین
اندوهبار، اندوه زا، تاسف بار، تاسف زا، حزن انگیز، حسرت انگیز، حسرتبار، غم انگیز، غمبار
متضاد: سرورانگیز، شادی بخش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ترس آور، ترسناک، دهشت آور، دهشت انگیز، دهشت زا، مهیل، وحشتناک، وهمناک، هول انگیز، هولناک
فرهنگ واژه مترادف متضاد